چرا گرفته دلت
مثل آنكه تنهايي
چقدرهم تنها
شايد دچارآن رگ پنهان رنگ ها هستي
دچاريعني عاشق
وفكركن كه چه تنهاست اگرماهي كوچك دچار آبي ذرياي بي كران باشد
چه فكرنازك غمناكي
هميشه فاصله اي هست
دچاربايد بود
وگرنه زمزمه ي حيرت ميان دوحرف حرام خواهد شد
وعشق سفربه روشني اهتزازاشياست
وعشق صداي فاصله هاست
صداي فاصته هايي كه غرق ابهامند*
متن خيلي قشنگي بود كيميا جان
به ما هم سر بزن ويادگاري بگذار
براي تبادل لينك هم آماده هستم